ما “مو” می بینیم و مقام معظم رهبری “پیچش مو”!

سلام علیکم.

گلایه ای دارم، خدمت مقام معظم رهبری.

این گلایه از سر بی اعتمادی، به عرایض و فرمایشات شما نیست. بلکه گلایه ای است بر عملکرد چندین ساله مسئولین ودستگاه های مختلف، حکومتی و حاکمیتی در خصوص اجرای قانون و عدالت؛ در حد درک و فهم اینجانب.

مقام معظم رهبری، در سخنرانی 19 دی ماه، بار دیگر، ما را به پیگیری امور از مجاری قانونی فرا می خوانید.

چند سوال اساسی حول این فرمان شما پیش می آید: کدام مجاری قانونی؟ کدام ارگان؟ کدام مسئول قانونی؟

بیش از 10 سال است که مردم خواستار رسیدگی به جرائم و اتهامات خاندان هاشمی رفسنجانی و برخی از سران و مسئولین سابق کشور و وابستگان به آنها (زین پس آنها را “هاشمیون” می نامیم) هستند. اما تا امروز دستگاه قضا،کاری نکرده. بارها شاهد بودیم با اِعمال قدرت و نفوذِ خودِ متهمین یا حامیان آنها پرونده ها یا راکد مانده و یا هنوز، باز نشده، بسته می شوند.

در عوض هرگاه در جایی از کشور صدایی به نشانه اعتراض به بی عدالتی و اعمال فرا قانونی این قوم، بلند شده، فورا آن را با تمسک به ابزار های ظاهرا قانونی خفه کردند.
این اتفاقات به روشنی به مردم نشان می دهد که گروهی کاملا ساختار یافته، هماهنگ و با برنامه ریزی(مافیا) قصد ابتر گذاشتن قانون و سوء استفاده از آن را دارند.

“هاشمیون”، خصوصا خانواده آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی، در حوادث و اغتشاشات اخیر، تقش کاملا محوری، روشن و آشکاری دارند. اسناد غیر قابل انکاری هم در این خصوص منتشر شد و همه دیدند.

چندین بار، فیلمِ دخترِ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را در حال “خرید ساندویچ؟!” در میان اغتشاشگران منتشر شد. چند بار او را به جرم “خرید ساندویچ”، بازداشت کردند. در کنار ایشان تعدادی دیگری از جوانان “ساندویچ خور” را هم گرفتند. اما تفاوت آن بازداشت با بازداشت سایرین از زمین است تا ثریا!

اگر “ساندویچ خوردن” و شعار علیه نظام دادن جرم است، چرا برای همه یکسان نیست؟ چرا باید دختر یکی از سران نظام با اسکورت و تشریفات به پدرش تحویل شود ولی سایرین را با باتوم مورد نوازش قرار داده، پرونده تشکیل دهند و دادگاهی کنند؟
کجای این اعمال “عدالت” است؟

چرا هیچوقت عدالت نمی تواند و یا نمی گذارند و یا اینکه نمی خواهند که یقه خاندان هاشمی و “هاشمیون” را بگیرد؟

چرا “عدالت”، فقط باید گریبان گیر مستضعفین و طبقات پایین جامعه باشد؟

امروز، با گذشت بیش از 10 سال،  بی عدالتی و بی کفایتی دستگاه های ذیربط و مجریان قانون و عدالت، چطور می توانیم به درستی، پاکی و صداقت و صحت دستگاه های مجری قانون اعتماد کنیم؟

این کشور 30 سال است که صاحب قانون اساسی مبتنی برمبانی اسلام شده و “قانون” دارد. اما وقتی خود مجریان و حافظان قانون در بالاترین سطوح نظام، قانون را ندیده می گیرند وبه کررات و به بهانه های مختلف مثل “مصلحت”(که معلوم نیست معیار سنجش و تشخیص این مصلحت کیست و چیست؟) آن را دور می زنند، چگونه از مردم انتظار دارید به آنها و عملشان اعتماد کنند؟

زمانی که شما در سخنرانی 19 دی ماه خود فرمودید “دستگاه‌‌‌‌هاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد”، سوگند می خورم، بسیاری، همچون من آشکار و نهان، پرسیدند “آقا! کدام قانون؟ کدام دستگاه؟”

شما به عنوان رهبر و ولی امر ما فرمان به صبر و سکوت دادید، همانگونه که پس از کودتای 18 تیر، فرمان دادید. چندین سال است که ما هم سکوت کردیم و منتظریم که مجاری قانونیِ کشور، وظایف قانونی خود را انجام دهند. ولی خدا وکیلی چقدر پیشرفت حاصل شد؟ اگر پیشرفتی کرده بودند که امروز شاهدکودتای مخملین همان کودتا گران 18 تیر، نبودیم.

پس از قیام مردمی 9 دی و حماسه ای که خلق شد، لرزه بر اندام کودتا گران و منفعت طلبها افتاد. فهمیدند که علیرغم تصرف و تسلط بر بسیاری از ارکان نظام، هیچ، جایگاهی در میان مردم ندارند و هر آن، ممکن است مردم، همانگونه که در اوایل انقلاب با “خاندان پهلوی” انجام دادند، آنها را هم در خیابان محاکه و به دار مجازات باویزند. لذا ترسیدند، و در فراری رو به جلو؛ امروز، سخن از “مصلحت” و “وحدت ملی” به میان می آورند؛ تا به این وسیله با به نمایش گذاشتن پرده ای دیگر از کودتای مخملین، ضمن مظلوم نمایی و فریب مجدد افکار عمومی، خود را از محاکمه و مجازات برهانند؛ تا در فرصتی دیگر و با کودتایی نو بازگردند.

“وحدت” و “آرامش” خیلی خوب است، و مطلوب همه. اما به چه قیمتی؟ به قیمت باج دادن به کودتا گران؟ مگر تا امروز چند بار این فرصت را به آنها نداده ایم؟ نتیجه چه شد؟ غیر از آنکه هر روز محکم تر و با برنامه ریزی دقیق تر و پیچیده تر نسبت به قبل، جلوی مردم و نظام قد علم کردند؟ مگر عامل اصلی به مخاطره افتادن وحدت و آرامش مردم، اعمال غیر قانونی، خود خواهانه و فریبکارانه همین آقایان نبوده؟ حال چطور می توان بدون از بین بردن عامل، معلول را بهانه ای برای “مصلحت” قرار دهیم؟ چه ضمانتی هست که بار دیگر و در فرصتی مناسب، همین قوم، دوباره وحدت و تمامیت کشور را تهدید نکنند؟

چند روزی هم هست که بدون شاکی، شاهد برخورد خودسرانه دستگاه قضایی با منتقدین به خاندان هاشمی رفسنجانی هستیم؛ با بهانه “توهین و جسارت” به مسئولین نظام (که شما تنها کسی هستید که می توانید این بهانه را از دست آنها خارج کنید) و یا هر بهانه خودساخته دیگری. این عمل نه تنها تداعی کننده “عدالت” نیست بلکه القاء کننده حرکتی هماهنگ و برنامه ریزی شده برای خفه کردن اعتراضات مردمی علیه بی عدالتی ست. این قبیل اعمال شتابزده  نتیجه ای ندارد، جز جسورتر شدن، قانون گریزان.

رهبرا! فرمان شما مطاع! ما “مو” می بینیم و شما “پیچش مو”. ولی خواهش می کنم؛ التماس می کنم؛ نشانه و علامتی از امید به اجرای “عدالت” و” قانون” به معنای واقعی آن، به ما نشان بدهید تا بلکه برای چند صباحی دیگر به قانون و مجاری قانونی امید وار شده و لب فر بندیم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

موفق و موید باشید.

فرزند کوچک شما، مهدی خ.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا