آیت الله به چه درد مردم می خورد؟!
ثقه الاسلام، حجت الاسلام، حجت الاسلام و المسلمین و آیت الله.
در کنار سالها تلاش و دود چراغ خوردن های بسیار، این بزرگواران، مستقیم یا غیر مستقیم، با وجوهات شرعیه ارسالی توسط مردم، موفق به کسب مدارج علمی و روحانی، می شوند.
اما نتیجه این همه درس و مکتب، صرف و نحو و هزینه کرد وجوهات شرعی چیست؟
سالها دود چراغ خوردن، بی خوابی، تزکیه، عبادت و … به چه منظور است؟
آیا صرف اینکه آن فرد بتواند خود را از لحاظ روحانی و عبادی پرورش داده و خود را آلوده گناه نکند، کافی است؟!
پس آن همه وجوهات که از جیب مردم و با نیت قرب الی الله، پرداخت شده چه می شود؟ سهم و حق مردم در این میان چیست؟
آیا پرداخت وجوهات برای آن است که عده ایی کنج عزلت برگزیده و تعبد کنند؟
قطعا هدف از تاسیس حوزه های علمیه و پرورش روحانیون، چیزی فراتر از تعبد فردی است.
حوزه های علمیه و روحانیون،در هر رده علمی-معنوی که باشند، در قبال مردم، جامعه، کشور، جهان اسلام و همه انسان ها مسئول هستند.
همه روحانیون علاوه بر تزکیه و پرورش فردی، در قبال دنیا و آخرت مردم هم، مسئول هستند.
البته این مسئولیت به این معنی نیست که آنها مالک دنیا و آخرت مردم هستند. بلکه آنها باید نسبت به انحرافات معنوی زندگی دنیوی و اخروی مردم، پاسخگو باشند.
همین مسئولیت بسیار سنگین است که خیلی از این بزرگواران را هراسان کرده و از ترس پرسش های مکرر “نکیر و منکر”، خود را از مردم مخفی می کنند. تا با تمسک به واژگانی همچون “من از احوالات فلانی اطلاع نداشتم”، “کسی چیزی به من نگفت”، “من خبر نداشتم” و … بتوانند خود را از دست این دو ملک، در شب اول قبر، برهانند.
اما دریغ… ! دریغ از آنکه، آن زمان که از “حق الناس” از آنها سوال شود، پاسخی نخواهند داشت؛ مگر آنکه دستشان پر باشد.
مقدمه چینی کافی است. آنچه در این نوشتار مد نظر است هشدار مجدد و مواکد نسبت به “قم و خطر واتیکانیزم” است. خطری که هر روز بیشتر و بیشتر خود را نشان می دهد.
وجود علما، فقها و مجتهدین در هر شهر و کشوری منشاء خیر و برکات است. اما بدون حضور در میان مردم، این خیر و برکات، ابتر یا بی اثر خواهد بود.
امروز شاهد پدیده بسیار نا مبارک “فرار روحانیون از مردم” هستیم. آنها به بهانه اینکه “کشور و حکومت، اسلامی است”، مردم را به حال خود رها کرده و به درس و بحث خودشان می پردازند.
ثقه الاسلام، حجت الاسلام، حجت الاسلام و المسلمین و آیت الله ی که خود را پشت دیوار های کلاس درس و بحث و حوزه های علمیه، مخفی کرده و در میان مردم و با مردم، نیست، به چه درد مردم، می خورد؟ بود یا نبود او چه فرقی به حال مردم و جامعه دارد؟!
فرق جوان اول انقلاب با جوان امروز در این است که آن جوان، روحانیت را در همه شئون زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود از نزدیک لمس و درک می کرد. اما جوان امروز فقط عکس و تصویر روحانیت را می بیند.
در کل کشور، چند مرکز اعتقادی-فرهنگی-تفریحی که توسط روحانیت و با مرکزیت مسجد یا حسینیه، اداره می شود، می شناسید؟
نسبت پوشش آن ها به کل نوجوانان و جوانان چقدر است؟
جوان امروز در سال چند دقیقه فرصت ارتباط مستقیم با یک روحانی را دارد؟
چند درصد پرسش ها و شبهات جوانان توسط روحانیت پاسخ داده می شود؟
در کل شهرها و روستا های ایران، نماز جماعت پشت سر علما و فقها را چند نفر تشکیل میدهد؟ چه در صدی از جوانان جذب ایشان شده اند؟
ارشاد قبل از جذب، غیر ممکن است!
چرا جوان را در منجلابی آلوده به انواع دسیسه های شیاطین رها کرده اید؟
زمانی که ظرف فرهنگی-اعتقادی جوان امروز را پر نکنیم؛ شیاطین هرآنچه می خواهند در آن میریزند. بعد هم مینالیم “ای داد! که جوانانمان از دست رفتند”. قطعا همین طور است.
همین، جای خالی روحانیت در میان مردم و کم کاری های فرهنگی، منشاء اصلی فتنه ۸۸ و فنته های بعد از آن بوده و خواهد بود.
لازم و و واجب است روحانیون از واتیکان های خود ساخته خارج شده و در میان مردم، در کنار مردم و همراه با مردم، زندگی کنند. انزوای روحانیت و بی خبری از وضعیت مردم(همه اقشار) و جامعه، علاوه بر لطمات جبران ناپذیر بر جامعه، موجب انحراف و گمراهی روحانیون، علما و فقها نیز می شود. همانطور که بارها و بارها در تاریخ معاصر، شاهد بمباران خبری-اطلاعاتی مغرضانه برخی آقایان و در نهایت انحراف فکری و اعتقادی آنها بوده ایم.
بر اساس درخواست چند سال قبل مقام معظم رهبری، در سفر قم، لازم است روحانیت معظم شیعه حتی الامکان به شهر و دیار خود بازگشته و با تشکیل پایگاههای عظیم مردمی در حوزه های مختلف اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به تقویت بنیان فکری-اعتقادی مردم بپردازند و ایران اسلامی ۱۴۰۴ را جهت استقبال از انقلاب مهدی (عج)، بازسازی نمایند.
به امید روزی که مجددا مردم حضور آیات عظام و علما را در میان خود درک و احساس نمایند.
انشاءالله.
انعکاس در سایر رسانه ها: