دولت یازدهم؛ یا دولت کودتا !؟

سلام.

پس از اعلام نتایج شمارش آراء تا امروز سکوت کردم. منتظر ماندم تا همگان خط مشی حسن روحانی را در زمان معرفی چهره های مدنظرش به عنوان وزرای پیشنهادی بهتر بشناسند.

“کابینه پیرمردها”؛ کابینه ایی متشکل از رانده شدگان از قدرت, پس از 8 الی 16 سال.

حسن روحانی با کسب 51 درصد از آراء 73 درصد از واجدین شرایط عملا با حداقل اقبال عمومی, رئیس جمهور شد.

حسن روحانی با به کارگیری ناجوانمردانه و کذب محض عبارت “حمله گازانبری” از کسب “رای حلال” محروم ماند و با دروغ و تهمت, موفق به فریب مردم خسته از نابسامانی های اقتصادی شد.

در نتیجه این نمایش دروغین پای مسببین واقعی نابسامانی های اقتصادی مجددا به دولت و مناسب قدرت باز شد.

همه آنهایی که طی 8 سال دولت نهم و دهم دستشان از بیت المال کوتاه شده و امنیت شغلی و جایگاه قدرتشان کاملا به خطر افتاده بود؛ مجددا به صحنه سیاسی و قدرت کشور باز گشتند.

در این “کودتای دروغ” همه چپ و همه راست سنتی(شاخه موتلفه) با یکدیگر متحد و یک صدا, یک هدف مشترک را دنبال نمودند. هدف مشترک آنها بازگشت به قدرت و حذف مزاحمین و مداخلین به “حلقه های قدرت سنتی” بود.

این استراتژی با تخریب محمود احمدی نژاد به وسیله رحیم مشایی در اذهان شروع شد و با حذف حدادعادل و سعید جلیلی از صحنه رقابت به نتیجه رسید.

حالا همه محرومین از قدرت و منابع ثروت, پس از یک دوره ومرومیت 8 الی 16 ساله, مجددا به صحنه سیاسی و تیتر و صفحه اول رسانه ها و مطبوعات باز گشتند.

این بازگشت با رونمایی مجدد از چهره فتنه گر, محمد خاتمی, در رسانه ها آغاز و تا معرفی فتنه گران فتنه 88 به عنوان اعضای کابینه دولت یازدهم ادامه یافت.

امروز فتنه گر اعظم,هاشمی رفسنجانی, از شادمانی در پوست خود نمی گنجد.

فتنه گری که فتنه خود را خیلی پیش از این از حوزه های علمیه آغاز کرد. طرح “فقه تخصصی” و “شورای فقاهت“, کودتای مخملینی بود که با هوشیاری مقام معظم رهبری و برخی از بزرگان و مراجع عالی قدر ناکام ماند.

فتنه دوم را در حمایت از اصلاحات شاهد بودیم. به طوری که بسیاری از یاران هاشمی در حلقه کارگزاران, به دولت خاتمی تزریق شدند. این فتنه نیز با هوشیاری رهبری و مردم ناکام ماند و باعث شد بسیاری از آقایان فتنه به دامان روباه پیر و آمریکا پناه برده و از ایران فرار کنند.

فتنه سوم را هاشمی رفسنجانی در خرداد 88 به اجرا گذاشت. در این دوره هاشمی به عنوان “پدرخوانده اصلاحات”(کودتاچیان) با حمایت از میرحسین موسوی وارد صحنه شد. زمانی که احساس کردند قدرت اثرگذاری بر نظر و آراء مردم را ندارند؛ تصمیم به تخریب و سرقت آراء گرفتند. در این فتنه کاملا هماهنگ با رسانه های غربی و با کمک پول, نفوذ و فعالیت شدید فرزندان هاشمی توانستند کام ملت را تلخ و چندین ماه برخی شهر ها را نا آرام کنند.

این فتنه بزرگ, با هوشیاری مردم و فرار بسیاری از دولتی های سابق از ایران و پناهنده شدن به روباه پیر؛ و در نهایت, ازخواب پریدن برخی بزرگان، در 9 دی 88 , ناکام ماند.

فتنه گر با بررسی علل شکست فتنه 88 متوجه شد که علت شکست در آن سال, غفلت از قدرت رای عوام و مردم شهرهای کوچک و روستا ها, می باشد. لذا طرح ها و برنامه های خود را برای تحت تاثیر قراردادن این اقشار به کار گرفتند. یکی از ابزار های قدرت ایشان, اثرگذاری روی شریان های حیاتی اقتصاد کشور و همراهی با تحریم های غرب, علیه ملت بود. این جماعت با تسلط بر همه اصناف کشور, تمام معادلات دولت را تخریب و وعده های آن را معکوس نمودند.

طی این سالها همه تلاش فتنه گر اعظم معطوف بازگشت به قدرت و رجوع به تریبون های ازدست رفته بود.

در انتخابات سال 92 هاشمی رفسنجانی در نقش و ردای “پدر و منجی اصلاحات”(کودتاچیان) ظاهر شد و با مخفی کردن چهره های شاخص اصلاحات, زیر عبای خود, حسن روحانی را به میدان فرستاد.

حسن روحانی هم به کمک دروغ و تهمت به ریاست جمهوری رسید.

از این به بعد هر روز شاهد دسیسه ایی جدید از طرف فتنه گر اعظم, خواهیم بود تا به واسطه آن, کودتای مخملین خود علیه نظام عدالتخواه انقلاب اسلامی را به سرانجام برساند. کودتایی که ثمره آن چیزی جز مرگ عدالت و تولد “رنسانس اسلامی” نخواهد بود.

والسلام.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا