مشایی و اسلام ناب!
سلام.
در سفر عمره مفرده هستیم و از اخبار کاملا به دور. انشاء الله قسمت همه علاقمندان بشه!
به طور اتفاقی خبری از آقای رحیم مشایی شنیدم. پیگیر شدم.
ظاهرا ماجرا از این قرار بوده که ایشان در همایش ایرانیان خارج از کشور مورخ ١٣ مرداد ماه ٨٩ سخنرانی داشتند و مطالبی عنوان کردند که از آن به عنوان “مکتب ایرانی” یاد می شود.
توضیح: من نه مشایی پرستم و نه به هیچ و فرد و گروهی وابسطه. اما از ظلم و دروغ بیزارم؛ خصوصا وقتی که این ظلم از جانب بزرگان باشد.
اگر پیش از مطالعه سخنان مشایی، ایراد، انتقاد، اتهام، افترا، تهدید، تکفیر و …. دیگران را در مورد وی بشنوید یا بخوانید چه خواهید اندیشید؟ جملاتی همچون:
– مشایی پایش را از گلیمش درازتر کرده است.
– کسی که در اسلام و معیارهای اسلامی وارد نیست نیز نباید هرجا هر حرفی را بزند و باید محدود شود.
– مکتب ایرانی مشایی همان حاکمیت لیبرالیسم در جامعه است.
– امروز یکی از منفورترین افراد در مملکت شخص مشائی است.
– مشائی در زبالهدانی قرار گرفته است.
– سخنان جنجال برانگیز آقای مشائی پوچ است.
– آقای مشائی حق تعیین خط مشی را ندارند.
– سخنان مشایی سبب مخدوش کردن وحدت جامعه میشود.
– برای تقویت دولت، مشایی را ساکت کنید!
– «مکتب ایرانی»، نام دیگر «جمهوری ایرانی» است.
– این سخنان از نظر شرعی حرام و از نظر قانونی جرم تلقی می شود و پیگرد قانونی دارد.
پیش خود می اندیشید که ای داد و ای بیداد! وا اسلاما؛ این مشایی چه گفته که این چنین احکامی علیه وی صادر شده!؟
هیچ!
این بار هم اسلام به خطر نافتاده؛ بلکه ظاهرا چیز دیگری که نمیدانم چیست در خطر است!
این بار هم مثل چندین مورد قبلی جملات وی را تیکه و پاره کرده و سر و ته آن را زده اند؛ حال بر سر جنازه سلاخی شده جملات مشایی نوحه “وا اسلاما” سر می دهند و تحلیل می کنند و حکم صادر می نمایند.
و اما مشایی چه گفته؟ او گفت:
این ها بخشهایی از جملات مشایی بود. مطالبی که طی آن او اصرار دارد نوع ایرانی اسلام را به عنوان اسلام واقعی و ناب معرفی کند. همان اسلامی که مردم بخاطر آن به رهبری امام خمینی انقلاب کردند، شهید دادند و ایستادند.
وی در همین جلسه پیشاپیش پاسخ منتقدان اینکه چرا روی واژه “مکتب ایرانی” پافشاری دارد را اینگونه بیان می کند:
واقع امر این است که مشایی به هیچ عنوان قصد و نیت جایگزینی اسلام ناب با فرهنگ ایرانی را ندارد. بلکه برعکس؛ او مکتب ایران امروز را منطبق بر اسلام ناب می داند و معتقد است که ایران امروز در مسیر اسلام ناب قرار گرفته.
تنها انتقادی که به وی وارد است نحوه بیان این مطلب است. نه اصل مطلب.
متاسفانه جریانی مرموز و موذی با ایجاد التهاب مصنوعی و وارونه نمایی، زمینه درگیری، نفاق و فریب ساده اندیشان زودباور را فراهم نموده اند.
این مطالب به معنای تطهیر آقای مشایی نیست. ایشان هم انسان است و جایز الخطا و مسئولیتش هم بر عهده خود شان است . اما ایراد ایراد گیرندگان که بر مبنای این عبارت دروغین که “مشایی مکتب ایرانی را جایگزین مکتب ناب اسلامی معرفی کرده است”، از اساس غلط و سراسر دروغ و افترا است.
امید است مسئولین، خصوصا بزرگان دینی با تمسک به آموزه های دینی و آیه شریفه،«وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ » پیش از اظهار نظر و صدور حکم، از اصل موضوع مطلع شوند و سپس لب به سخن بگشایند. چراکه معاندین و منافقین و شیاطین بسیاری در تلاشند تا این مردم و این کشور را از راه به در نمایند.
آیا این گونه قرار است کرسی های آزاد اندیشی مدنظر مقام معظم رهبری را مدیریت نماییم؟ وقتی با اندیشه کسی که در محتوی ایرادی ندارد و با ما هم عقیده است و فقط در ظاهر کلمات و جملات قابل نقد ، این گونه برخورد می شود؛ وای به حال دگر اندیشان!
متاسفانه مواضع تند و دفعی بزرگان در برابر ظاهر سخن و اندیشه افراد، برای اسلام و مسلمین ، به مراتب خطرناکتر است و بهانه ای دست معاندین می دهد تا با تمسک به ساده انگاری و ظاهر بینی برخی افراد، تیشه به ریشه اسلام ناب بزنند.
پسندیده آن بود که به جای این همه هجمه، همگان برای اصلاح اندک ایراد ظاهری کلام، دست به دست هم میدادند و با تبیین و تفسیر صحیح اصل موضوع به جای نفاق و سیاهی زمینه وحدت و هدایت را فراهم می نمودند.
خدایا همه ما را به راه راست هدایت فرما!
——————————-
مطلب مرتبط: