مرگ تدریجی عدالت!

” فائزه هاشمی که در حال هدایت عده‌ای ضدانقلاب و آشوبگر دستگیر شده بود با طرح این ادعا که برای خرید لباس به خیابان ولی عصر آمده بود، آزاد شد”.

باز هم “عدالت” پای مصلحت قربانی شد.

باز هم “عدالت” با بی عدالتی تمام پایمال شد.

می گویند “همه در برابر قانون برابرند.”  اما امروز 70 میلیون ایرانی مسلمان با تمام وجود خلاف این واژه را لمس می کنند.

می گویند در واژه “عدالت” تبعیض جایی ندارد. اما امروز عدالت یعنی “جامعه طبقاتی”.

این چه عدالتی ایست که فقط برای فقرا و مستضعفین شاخ و شانه می کشد و در برابر اغنیا و ذی نفوذان جز ابزار بازی و سرگرمی نیست؟

این چه اسلامی ایست که در گذشته آن سیاه و سفید، فقیر و غنی در کنار هم و با حقوق مساوی قرار داشتند اما امروز باید خاندان هاشمی رفسنجانی ورای قانون بوده و همه را به سخره بگیرند؟!

وای بر قوه قضاییه!

وای بر مجلس خبرگان رهبری!

وای بر مجلس شورای اسلامی!

وای بر نظامی که مصلحت آن در دست هاشمی رفسنجانی و خاندانش قرار دارد!

این چه عدالتی است که امروز شاهد آن هستیم؟

چرا همه مسئولین بلند پایه نظام در برابر این بی عدالتی آشکار مهر سکوت بر دهان خود کوبیده اند.

چرا باید موسوی و کروبی خاتمی که با طناب هاشمی رفسنجانی به ته جاه هلاکت رفته اند سران فتنه خوانده شوند و برایشان پرونده سازی شود ولی فائزه هاشمی رفسنجانی دختر فتنه گر اعظم ول،ول در خیابان ها بگردد و به ریش مردم و نظام بخندد؟!

این چه قانونی است که بسیاری از فریب خوردگان دون پایه جریان فتنه را بلافاصله محاکه میکند و تا پای چوبه دار می برد ولی جرات چند ساعت بازداشت فائزه هاشمی رفسنجانی را ندارد؟

این کدام عدالت است که شهرام جزایری و ریگی ملعون را از خارج از کشور به داخل می کشاند ولی جرات ابلاغ احضاریه مهدی هاشمی رفسنجانی را ندارد؟

چرا کسی به فکر نجات “عدالت” نیست؟!

چرا …؟!

ترسم از آن است که این “عدالت” طبقاتی و دم دمی مزاج فردا گریبان من را هم بگید چرا که نه در طبقه اغنیا قرار دارم و نه در طبقه ذی نفوذان!

…!؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا