مهندسی فرهنگی

سلام.

خبری خواندم در باب تاثیر مهندسی فرهنگی بلند مدت بر فضای دانشگاهها.

با دیدن عبارت “مهندسی فرهنگی بلند مدت” خاطرات دو دهه گذشته در ذهنم مرور شد.

متاسفانه مسئولین فرهنگی کشور در این سالها هیچگاه به تکنولوژی(!) اصیل مهندسی فرهنگی دست نیافتند.

طی این سالها دو نوع مهندسی فرهنگی را در جامعه شاهد بودیم. یکی “مهندسی فرهنگی باز”(ول) و دیگری “مهندسی فرهنگی بسته”.

مهندسی فرهنگی باز، با آزاد و بی پناه گذاشتن مردم، خصوصا جوانان در برابر مهندسی تهاجمی فرهنگ غرب و اتخاذ موضع انفعال و بعضا عقب نشینی ، بسیاری از داشته های فرهنگی جامعه، خصوصا جوانان را بر باد فنا داد.

اما مهندسی فرهنگی بسته؛ در این سبک از مهندسی فرهنگی، طراحان بنا را بر “ممنوعیت” می گذارند. فلان مدل پوشش و آرایش ممنوع، فلان رنگ لباس ممنوع، دستگاه ویدئو ممنوع، ماهواره ممنوع، اینترنت ممنوع و ….. طراحان این مدل، با تمسک به قدرت و ابزار حقوقی و قضایی، بدون تدارک سریع و وسیع ابزار و جاذبه های فرهنگی جایگزین، صرفا بر ممنوعیت پای می فشارند.

به عنوان مثال سالهای اول ورود دستگاه ویدئو به ایران را به خاطر دارم. در آن زمان ورود این دستگاه به ایران با ورود فیلم های غربی همراه شد. متاسفانه فرهنگ مهاجم غرب از خلاء تفریحات سالم برای جوانان و خانواده ها، کمال سوء استفاده را برد. در کنار فیلمهای معمولی، اکشن و خانوادگی وارداتی، بازار فیلم های مستهجن هم داغ شد.

مسئولین فرهنگی، خصوصا دست اندرکاران رسانه تصویری کاملا غافلگیر شدند. چرا که مجموع برنامه ها و فیلم های شبکه یک و دو (تنها شبکه های تلویزیونی آن زمان) جوابگوی نیاز های جوانان نبود. لذا مسئولین فرهنگی آن زمان تصمیم بر ممنوعیت این ابزار رسانه ای گرفتند.

جذابیت رسانه ویدئو برای جوانان و خانواده ها، به تقابل میان متقاضیان این ابزار و مسئولین انجامید. شدت این تقابل به حدی بود که با دارندگان و فروشندگان این دستگاه و فیلم های آن به شدت برخورد انتظامی و قضایی می شد تا آنجا که قبح داشتن دستگاه ویدئو در حد گناهان کبیره بود.

همین امر جوانان آن زمان را که به شدت در فقر تفریحات سالم به سر می بردند به سمت تشکیلات زیر زمینی خرید و فروش ویدئو و رد و بدل فیلم های ویدئویی سوق می داد.

سالها طول کشید تا مسئولین فرهنگی با تسلیم در برابر قدرت نفوذ این ابزار رسانه ای در خانواده ها بی سر و صدا ممنوعیت آن را حذف کنند و به فکر ساخت و تهیه محصولات فرهنگی ویدئویی ایرانی-اسلامی جایگزین بیافتند.

اما این مهندسی فرهنگی بسته باعث شد بسیاری از خانواده و جوانان لطمات غیر قابل جبران فرهنگی بسیاری را متحمل شوند. ضمن آنکه همین امر زمینه ساز پذیرش مهندسی فرهنگی باز دولتهای بعدی شد.

متاسفانه افق دید هر دو مکتب مهندسی فرهنگی باز و بسته، کوتاه مدت بوده و صرفا جهت رفع نیاز های مقطعی طراحی شده اند. گواه و سند این حرف را هم در وضع نابهنجار فرهنگی امروز جامعه ایران می توان جستجو نمود. کافی است فرهنگ ایران دهه 60 را با فرهنگ امروز جامعه مقایسه نمایید تا فاصله چندین فرسخی فرهنگ امروز را با آنروز و فرهنگ اصیل اسلامی-انقلابی، مشاهده نمایید

آنچه لازمه یک مهندسی فرهنگی صحیح و اصولی می باشد “برنامه ریزی بلند مدت” به همراه“واکنش سریع و صحیح” است. اصولا جنس برنامه های فرهنگی از جنس پروژه های زمانبر است.

به عنوان نمونه در باب نحوه برخورد صحیح مسئولین فرهنگی با مقوله دستگاه ویدئو ، باید به این صورت می بود که:

ابتدا تیم های رصدی و دیده بانی فرهنگی با رصد فعالیت و ابزار های فرهنگ مهاجم غربی، پیش از آنکه دستگاهی مثل ویدئو وارد ایران شود، وجود چنین تکنولوژی و قابلیت های آن را به تیم های فکری فرهنگی اطلاع دهند.

تیم فکری با بررسی ابعاد مختلف ورود این دستگاه به خانه های ایرانی، برای بهره برداری صحیح و بی خطر از آن برنامه ریزی نموده، نتیجه را برای اجرای صحیح، در حداقل زمان به کار گروههای اجرایی ابلاغ نمایند.

در این میان اگر به هر دلیلی تیم اجرا به زمان بیشتری نیاز داشته باشد می توان از ابزار ممنوعیت به عنوان یک عامل کمکی موقت، بهره جست.

در نهایت ضمن تهیه و تدارک وسیع انواع فیلم خانوادگی و آموزشی ایرانی و خارجی، دولت، خود اقدام به توزیع کنترل شده این محصول رسانه ای-فرهنگی در جامعه نمایند.

همین راه کار و روش را می توان در سایر حوزه های نفوذپزیر فرهنگی انجام داد.

تا اینجای کار را می توان به عنوان حداقل های لازم در حوزه “دفاع فرهنگی” نام برد.

اما آنچه لازمه “صدور انقلاب” و زمینه سازی برای حکومت جهانی مصلح موعود، می باشد؛ بسیار بسیار بیش از یک دفاع منفعل فرهنگی است.

بسیاری بهترین دفاع را یک حمله خوب و حساب شده می دانند. در حوزه فرهنگی هم همینگونه است. تجربه چند سال اول انقلاب و اثرگذاری وسیع و سریع انقلاب اسلامی در میان ملت های جهان مؤید همین موضوع است. در آن مقطع جهاد فرهنگی راه افتاده در برابر فرهنگ غرب، با غافلگیر کردن مهاجمان غربی، توانست، اثر خود را در میان ملت ها به جا بگذارد.

اما در اثر غفلت مسئولین فرهنگی، این جبهه به تدریج جهت معکوس به خود گرفت و روز به روز مجبور به عقب نشینی در برابر تهاجم فرهنگی غرب شدیم. تا جایی که شاهد آن هستیم که تعداد زیادی از مبارزان جبهه فرهنگی آن زمان، امروز در خاکریز دشمن و علیه فرهنگ دیروز خود به مبارزه ایستاده اند.

امید است همه مسئولین و بزرگان کشور اعم از سیاسی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ضمن درک تاثیر بسیار بالا و اثر گذار فرهنگ بر همه معادلات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی دنیای امروز، بار دیگر جبهه فرهنگی کشور را از حالت انفعال خارج نموده و با برنامه ریزی صحیح، دقیق و سریع ضمن رفع احتیاجات فوری داخلی، محصولات فرهنگی و اثر گذار خود را در حجم وسیع به دنیا و ملت های آزادیخواه و عدالت طلب عرضه بدارند.

به امید زمینه سازی سریع و صحیح ظهور منجی عالم بشریت(عج). انشاء الله.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا